۲۷ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۴:۴۱
واکنش تند کیهان به منتقدان برخورد با مهسا امینی

کیهان: در همه تخلفات کوچک و بزرگ دیگر هم ممکن است فردی با سابقه بیماری زمینه‌ای یا حتی غیر آن دچار موارد مشابه شود. به قول دوستی، اگر مثلاً فردی برای توضیح درخصوص فرار مالیاتی به اداره مالیات فراخوانده شود و حین مراجعه به این محل دچار عارضه قلبی شود باید قانون مالیات را لغو کرد؟! ...آیا دستگاه قضا قصد برخورد با کسانی که بدون سند و با اهداف مغرضانه یا خودنمایی آرامش روانی جامعه را هدف می‌گیرند و مثلاً نظام را به دروغ به شکنجه یک دختر جوان متهم می‌کنند ندارد؟

در شرایطی که ماجرای بیهوشی و نهایتاً فوت تاثر انگیز «مهسا امینی» هنگام حضور در یکی از مراکز پلیس بازار دروغ پردازی و شایعه ‌سازی‌های ضد انقلاب و برخی در داخل را داغ کرده بود انتشار تصاویر این حادثه یک بار دیگر رسوایی این فرصت‌طلبان را رقم زد.

روز پنجشنبه گذشته بود که پلیس تهران درخصوص خبر منتشر شده از عارضه قلبی خانمی به‌نام مهسا امینی که به علت نقض قانون حجاب به یکی از مراکز پلیس مراجعه کرده بود توضیحاتی ارائه داد.

پلیس تهران اعلام کرد: خانمی برای توجیه و آموزش به یکی از بخش‌های پلیس تهران بزرگ هدایت شده بود که در جمع سایر افراد به‌طور ناگهانی دچارعارضه قلبی شد. بلافاصله این خانم توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شده و تحت درمان است.

با وجود توضیحات پلیس اما شبکه‌های ماهواره‌ای و اجتماعی ضد انقلاب و برخی چهره‌های سیاسی در داخل و سلبریتی‌ها و برخی از فعالان فضای مجازی هم نوا با این شبکه‌ها شروع به پمپاژ شایعات مختلف از جمله آسیب دیدگی مهسا امینی بر اثر برخورد پلیس یا شکنجه و... کردند.

متاسفانه روز جمعه با وجود تلاش کادر درمان، این دختر جوان جان خود را از دست داد تا حجم شایعات و دروغ پردازی‌های مطرح شده در این خصوص افزایش چشمگیری پیدا کند.

کار به جایی رسیده بود که فردی در توئیتر با اشاره به خون ریزی از گوش این بیمار تحت درمان، با کلی توضیح به اصطلاح علمی نتیجه گرفته بود که این حالت حکایت از برخورد جسم سخت با سر و... است!

در شرایطی که ماجرای بیهوشی و نهایتاً فوت تاثر انگیز «مهسا امینی» در هنگام حضور در یکی از مراکز پلیس بازار دروغ پردازی و شایعه ‌سازی‌های هدفمند ضد انقلاب و برخی در داخل را داغ کرده بود انتشار تصاویر این حادثه یک بار دیگر رسوایی این فرصت‌طلبان را رقم زد.

این اشک تمساح باورپذیر است؟

اما پرداختن همراه با قضاوت‌های نادرست و پیش از روشن شدن اصل ماجرا از سوی برخی چهره‌های سیاسی بیش از آنکه رنگ و بوی دلسوزی داشته باشد بیشتر نوعی عقده گشایی و فرصت‌طلبی برای حجمه علیه نظام می‌نماید.

به عنوان مثال آیا اشک و ناله امروز گروهی که زمان زیادی از دفاع آنها از شهردار هم حزبیشان در ماجرای قتل «میترا استاد» نمی‌گذرد برای مهسا امینی را می‌توان تحت عنوان حمایت و دفاع از حقوق زنان و دختران پذیرفت؟ کسانی که انواع تهمت و نسبت ناروا را به زن بی‌دفاعی که به دست همسرش در حمام به گلوله بسته شد زدند تا همفکر و هم حزبیشان را تبرئه کنند اساساً صلاحیت دفاع و ریختن اشک تمساح برای حقوق زنان را دارند؟

عده‌ای هم که فریب این دروغ پردازی‌ها و شایعه‌سازی‌های این چند روز را خورده‌اند باید از خود بپرسند تا کی می‌خواهند ذهن و روح خود را تسلیم دروغ پردازی‌های شبکه‌های معاند و پادوهای داخلی آنها کنند؟

از طرفی عده‌ای تلاش می‌کنند با بهره‌برداری از حادثه تلخ و ناگوار فوت «مهسا امینی» مقابله با بدپوششی و عمل کردن پلیس به وظیفه قانونی خود رد برخورد با هنجارشکنی و زیر پا گذاشتن قانون را ناموجه جلوه دهند. این تحلیل‌ها می‌تواند سرآغاز بی‌قانونی و هرج و مرج در جامعه شود چرا که در همه تخلفات کوچک و بزرگ دیگر هم ممکن است فردی با سابقه بیماری زمینه‌ای یا حتی غیر آن دچار موارد مشابه شود. به قول دوستی، اگر مثلاً فردی برای توضیح درخصوص فرار مالیاتی به اداره مالیات فراخوانده شود و حین مراجعه به این محل دچار عارضه قلبی شود باید قانون مالیات را لغو کرد؟!

با دروغ پردازان برخورد نمی‌شود؟

این ماجرا و رسوایی دروغ پردازان یک بار دیگر این سؤال مهم را مطرح می‌کند که آیا دستگاه قضا قصد برخورد با کسانی که بدون سند و با اهداف مغرضانه یا خودنمایی آرامش روانی جامعه را هدف می‌گیرند و مثلاً نظام را به دروغ به شکنجه یک دختر جوان متهم می‌کنند ندارد؟

بخش زیادی از این جولانگری دروغ پردازان و دامن زدن به شایعات در بستر فضای مجازی رها و یله کشور است که در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد، آیا برای این شرایط نباید فکری کرد؟

برچسب‌ها

تبادل نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha